الغدیر ««من کنت مولاه فهذا علی مولاه»»

اگزیستانسیالیسم، سوسیالیسم، پلورالیسم، لیبرالیسم، امپریالیسم، دم - اهلبیت علیه السلام
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اهلبیت علیه السلام
[ و او را از ایمان پرسیدند ، فرمود : ] ایمان بر چهار پایه استوار است ، بر شکیبایى ، و یقین و داد و جهاد . و شکیبایى را چهار شاخه است : آرزومند بودن ، و ترسیدن ، و پارسایى و چشم امید داشتن . پس آن که مشتاق بهشت بود ، شهوتها را از دل زدود ، و آن که از دوزخ ترسید ، از آنچه حرام است دورى گزید ، و آن که ناخواهان دنیا بود ، مصیبتها بر وى آسان نمود ، و آن که مرگ را چشم داشت ، در کارهاى نیک پاى پیش گذاشت . و یقین بر چهار شعبه است : بر بینایى زیرکانه ، و دریافت عالمانه و پند گرفتن از گذشت زمان و رفتن به روش پیشینیان . پس آن که زیرکانه دید حکمت بر وى آشکار گردید ، و آن را که حکمت آشکار گردید عبرت آموخت ، و آن که عبرت آموخت چنان است که با پیشینیان زندگى را در نوردید . و عدل بر چهار شعبه است : بر فهمى ژرف نگرنده ، و دانشى پى به حقیقت برنده ، و نیکو داورى فرمودن ، و در بردبارى استوار بودن . پس آن که فهمید به ژرفاى دانش رسید و آنکه به ژرفاى دانش رسید از آبشخور شریعت سیراب گردید ، و آن که بردبار بود ، تقصیر نکرد و میان مردم با نیکنامى زندگى نمود . و جهاد بر چهار شعبه است : به کار نیک وادار نمودن ، و از کار زشت منع فرمودن . و پایدارى در پیکار با دشمنان ، و دشمنى با فاسقان . پس آن که به کار نیک واداشت ، پشت مؤمنان را استوار داشت ، و آن که از کار زشت منع فرمود بینى منافقان را به خاک سود ، و آن که در پیکار با دشمنان پایدار بود ، حقى را که بر گردن دارد ادا نمود ، و آن که با فاسقان دشمن بود و براى خدا به خشم آید ، خدا به خاطر او خشم آورد و روز رستاخیز وى را خشنود نماید . و کفر بر چهار ستون پایدار است : پى وهم رفتن و خصومت کردن و از راه حق به دیگر سو گردیدن و دشمنى ورزیدن . پس آن که پى وهم گرفت به حق بازنگشت ، و آن که از نادانى فراوان ، خصومت ورزید ، از دیدن حق کور گشت ، و آن که از راه حق به دیگر سو شد ، نیکویى را زشت و زشتى را نیکویى دید و مست گمراهى گردید ، و آن که دشمنى ورزید راهها برایش دشوار شد و کارش سخت و برون شو کار ناپایدار . و شک بر چهار شعبه است : در گفتار جدال نمودن و ترسیدن و دو دل بودن ، و تسلیم حادثه‏هاى روزگار گردیدن . پس آن که جدال را عادت خود کرد ، خویش را از تاریکى شبهت برون نیاورد ، و آن که از هر چیز که پیش رویش آمد ترسید ، پیوسته واپس خزید ، و آن که دو دل بود پى شیطان او را بسود ، و آن که به تباهى دنیا و آخرت گردن نهاد هر دو جهانش را به باد داد . [ و پس از این سخن گفتارى بود که از بیم درازى و برون شدن از روش کارى که در این کتاب مقصود است نیاوردیم . ] [نهج البلاغه]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
450788
بازدیدهای امروز وبلاگ
1025
بازدیدهای دیروز وبلاگ
244
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[  Atom  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
اهلبیت علیه السلام
لوگوی وبلاگ
اهلبیت علیه السلام
بایگانی
تیر 1387
خرداد 1387
اردیبهشت 1387
فروردین 1387
اسفند 1386
بهمن 1386
دی 1386
مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
پیوندهای روزانه

مجله الکترونیکی چارقد [22]
تالار گفتمان رهپویان ایران [114]
اسلام و آرزوهای صورتی من [90]
اولین فرهنگ الکترونیک فارسی [112]
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت [143]
دانلود کتاب [397]
پاسخ به سوالات شرعی [104]
کتابخانه تخصصی [155]
آخرین جملات قصار از بزرگان دنیا اضافه شده [153]
مذهبی [141]
از آنتونی رابینز تا موفقیت [231]
[آرشیو(11)]

لینک دوستان

مهندسی پلیمر و شیمی (الاستومر-نانوکامپوزیت-شیمی-پلاستیک-چسب)
مجنون
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
مجموعه نامهای ایرانی
معجزه قرآن و ادعیه

لوگوی دوستان















اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

اسلام علیک یا ابا عبد الله

تصویر تصویر تصویر تصویر تصویر

نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت) اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج

عنوان متن اگزیستانسیالیسم، سوسیالیسم، پلورالیسم، لیبرالیسم، امپریالیسم، دم چهارشنبه 87 خرداد 15 ساعت 2:47 صبح

اگزیستانسیالیسم، سوسیالیسم، پلورالیسم، لیبرالیسم، امپریالیسم، دموکراسی، سوررئالیسم رئالیسم

 

 

الف) اگزیستانیالیسم: از واژه tsix به معنی وجود مشتق است. از منظر این مکتب، در جهان هستی برای همه موجودات، ماهیتی در نظر گرفته شده است جز انسان. خدا طبیعت وجود انسان را ساخته است اما عظمت و زیباییها وخوبیها و. بالاخره همه هویت انسان، ساخته خودش میباشدنسان عبارت است از صفاتی که ما باید بسازیم. بنابراین وجدان مشترک انسانی که همه آدم‏ها در آن شریک‏اند موهوم است و فقط وجود در همه مشترک است. در اخلاق، ملاکی نیست. ما ملاک را بعد از عمل میسازیم. هر کس هر عملی را مشروط بر این که در آن حسن نیت داشته باشد، ام دهد در این صورت عملی اخلاقی انجام داده است. بالاخره از نگاه سارتر، مؤسس این مکتب، انسان در طبیعت وانهاده است. ناامید از عنایت خدا، نا امید از این که طبیعت سرنوشت او را بسازد، حتی ناامید از انسان
ب) پلورالیسم: larulP به معنی جمع و کثرت است. لذا گرایش پلورالیستی در قبال گرایش مونیستی citsionoM یا وحدت‏گرایی قرار دارد. اگر ما چند فرد یا چند گروه را برای انجام کاری پذیرفتیم این را پلورالیسم میگویند. پلورالیسم در عرصه‏های گوناگون مطرح میشود. در همه این عرصه‏ها گاه به معنی پذیرش کثرت و نظرات مختلف در عمل یعنی، همزیستی مسالمت‏آمیز است. گاه نیز در جنبه نظری و علمی به کار میرود. به این معنی که تأمل به صحت همه دیدگاه‏های مختلف در زمینه سیاست، فرهنگ، اقتصاد یا دین شویم. بنابراین پلورالیسم دینی مثلاً در بعد نظری به معنای حقانیت ادیان متعدد است چرا که خوا و حقیقت‏ها در بین ادیان پخش شده است. در یک جمله کوتاه در نقد این نگرش میتوان گفت: تعالیم همه ادیان، چگونه ما را نهایتاً به نقطه واحدی میرسانند؟ وقتی اسلام اولین مسأله و سخنش این است که خدا یکی است و راه رستگاری، پذیرفتن توحید است این راه، چگونه با میتی که دعوت به تثلیث میکند یکی است؟ آیا دو خط که در دو جهت متقابل امتداد دارند ممکن است در یک نقطه با هم تلاقی کنند؟


ج( فمینیسم: فمینیسم که از واژه emeF به معنی زن مشتق است به معنی عقیده به حقوق زنان و گرایش به دفاع از زن است. اولین هسته سازمان‏دهی شده این گرایش، در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1945 گذارده شد. هر چند در این نشست، واژه‏هایی از قبیل مقام زن و حقوق بشر، ترنمی خوش داشت اما اینک که بیش از پنجاه سال از طنین‏افکنی آن ندای اولیه میگذرد آثار ناخوشایند آن در حرکت‏ها و تشکل‏های ایجاد ر دنیا به خوبی به چشم میخورد. قبل از این حرکت سازمان‏دهی شده، در اوایل دهه 1910، پیشروان حقوق زنان در آمریکا، کلمه فمینیسم را به فرهنگ لغات غربی وارد کردند. در سال 1916 حزب ملی زنان فعالیت خود را آغاز کرد. با انقلاب صنعتی، نهضت‏های فمینیستی نیز فشار خود را در راستای اشتغال زنان در فعالیت‏های صنعتی افزایش دادند. بدون آن که برای کانون خانواده و نقش حیاتی آن به عنوان همسر و مادر، برنامه‏ای اندیشیده باشند. به نام آزادی زن و برابری او با مرد، جایگاه والای زن به عنوان مربی جامعه لگدمال شد و ارزش اقتصادی دادن بوقت و کار وی، جانشین ارزش نقش تربیتی او گردید. سیگار ویژه زنان، حق انتخاب برای تنها زیستن و تشکیل خانواده یک نفره، ایجاد مرکز بحران تجاوز، عشق آزاد و. از ارمغان‏های دیگر این جریان بود.
د) بوروکراسی: این عنوان بر قشر اداری هر سازمانی که نیازمند مدیریت وسیع است، گفته میشود و نیز منظور از آن حاکمیت این قشر به عنوان یک طبقه اجتماعی میباشد. سلطه سیاسی و اقتصادی این قشر، در نگرش بوروکراسی در جامعه، دائماً رو به تزاید است و بسیاری، آن را نو حاکمیت طبقه‏ای گسترده و خطرناک میدانند. اما از نظر مارکسیست‏ها بوروکراسی یک طبقه نیست بلکه آلت طبقات حاکمه است
ه) آریستوکراسی: به معنای اشرافیت است و معمولاً آن قشر و دسته‏ای را نشان میدهد که دارای امتیازات فراوان هستند و از ثروت و نفوذ برخوردارند. در این نگرش مقامات عالی هم در اختیار این گروه قرار میگیرد و قدرت سیاسی در دست این قشر متمرکز میگردد.
و) دموکراسی: لفظی است یونانی که از دو کلمه someD (مردم) و satorC (حکومت کردن) ترکیب شده است. دموکراسی به معنای اعمال قدرت به وسیله جامعه است. مونتسکیو میگوید: دموکراسی هنگامی برقرار میشود که مردم حاکمیت و قدرت را در دست داشته باشند. ادعای دموکراسی جدید مشارکت همگانی، آزادیهای خصوصی و عمومی، تعدد ایدئولوژی، تصمیم اکثریت، تعدد نهادهای حاکم و. میباشد. در انواع دموکراسی میتوان به موارد مستقیم، پارلمانی و نیمه مستقیم اشاره کرد. نوع نیمه مستقیم بدین معنی است که هر چند امور به دست نمایندگان سپرده شده است، مردم در امور اجتماعی شرکت فعال دارند.
ز) لیبرالیسم: واژه larebiL در لغت به معنای مختلف به کار رفته است: آزاد مرد در مقابل برده، روشنفکر، سخاوتمند، لاابالی، بیبند و بار و. اما در اصطلاح به یک گونه طرز تفکر در زمینه‏های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دینی گفته میشود که تکیه اصلی آن بر آزادی هر چه بیشتر و توجه به حقوق طبیعی افراد است. این مکتب که اولین بار به عنوان یک حزب سیاسی در سال 1850 م در انگلیس مطرح گردید دارای اصول و ویژگیهایی است از قبیل: 1- فردگرایی: فرد و حقوق او بر همه چیز مقدم است. اگر دولت هم تشکیل شده است باید در خدمت خواسته‏های افراجامعه باشد و نفع جامعه، موهوم است.
2- ارزش مطلق آزادی: تنها حد آزادی در نظر لیبرال‏ها، آزادی افراد دیگر است. دیگر هیچ مقوله‏ای از قبیل عدالت اجتماعی و اقتصادی، حفظ بنیان خانواده، اخلاق و. نمیتواند آن را محدود کند. همه باید قربانی این آزادی مطلق شوند3- انسان محوری و امانیسم: با توجه به نگرش مادی این اندیشه به عالم، آنچه اصل است، انسان است. به همین دلیل در وضع قوانین و ارائه خطوط اصلی سیاست و اقتصاد و فرهنگ، آنچه مهم و اصل است دیدگاه انسان و اراده اوست. برخلاف ادیان الهی و توحیدی که خدا محور هستند و مقنن اصلی را خداوند میدانند. برای آگاهی بیشتر ر. ک: 1- پرسش‏ها و پاسخ‏ها، آیت‏الله مصباح یزدی، ج 2 4- اگزیستانسیالیسم و علم و اسکولاستیک جدید، محمد علی آشنا 3- فرهنگ سیاسی، دکتر بهروز شکیبا 4- مجله کتاب نقد، شماره 12، پاییز 137اگزیستانسیالیسم msilaicnetsiX در لغت به معنی اصالت وجود است. همچنین اگزیستانسیالیسم نام مکتبی است که در آن سرشت انسان انکار شده و معتقد است آدمی فرآورده کار و انتخاب خویش است و ماهیت و طبیعت پیشین ندارد. این مکتب به دو شاخه الهی و الحادی تقسیم شده. از جمله اگزیستانسیالیست‏های خدا پرست میتوان "سورن کیر کگور" و "کارل یاسپرس" را نام برد. از جمله اگزیستانسیالیست‏های ملحد نیز میتوان "ژان پل سارتر" را نام بربرای آشنایی بیشتر با مواضع و دیدگاه‏های اگزیستانسیالیست‏ها و نقد آن در آثار "شهید مطهری" به منابع زیر رجوع کنید: 1- نقدی بر مارکسیسم، ص 2 277 -255- آشنایی با علوم اسلامی، ج 1، ص 3 193- مقالات فلسفی، ج 3، ص 4 110 -109- آشنایی با قرآن، ج 1 و 2، ص 5 119 -11 فطرت، ص 6 153 -147- انسان کامل، ص 139 و 354 -330 و ص 7 355 -331- فلسفه تاریخ، ص 142 و 8 167- تعلیم و تربیت در اسلام، ص 9 322- تکامل اجتماعی انسان، ص 113 و ص 122 -120 و ص 10 51 -46- سیری در نهج البلاغه، ص 11 290- عرفان حافظ، ص 103
در مورد اگزیستانسیالیسم میتوانید به کتاب‏های زیر مراجعه فرمایید: 1- نظری به چهره اگزیستانسیالیسم محمد شیرازی ناشر: اعلمی 2- فلسفه علی شریعتمداری ناشر: قائم 3- کلیات فلسفه مجتبوی ناشر: حکمت 4- ضابطه‏های منطقی در بررسی مکتب‏ها محمد علی سادات ناشر: سازمالیغات 5- بشر بر سر دو راهی محمد قطب ناشر: دارالعلم 6- تفسیرهای زندگی ویل دورانت ناشر: نیلوفر 7- بررسی و نقد افکار راسل محمد تقی جعفری ناشر: امیر کبیر 8- چهار مقاله از چهار دانشمند جمعی از نویسندگان ناشر: میثم 9- کارنامه برتراند راسل دور وارد ناشر: ابن سینا 10- طرح‏هایی در انقلاب فرهنگی محمد تقی جعفری ناشر: پیشوا 11- جهان بینی علمی برتراند راسل ناشر: آگاه 12- صد ساعت مصاحبه با راسل جرالد کالور ناشر: عطائی 13- برگزیده افکار راسل رابرت. ا 14- شرح حال برتراند راسل برتراند راسل 15- فلسفه معاصر فرد ریک ناشر: زوار
در مورد این اصطلاح باید گفت که هر چند برخی وجوه شباهت بین اسلام و مکاتب دیگر از قبیل سوسیالیسم وجود دارد ولی اختلافات اصولی و مبنایی میان اسلام و این مکاتب مانع از جعل این اصلاحات التقاطی میباشد و بررسی آثار استاد شهید خلاف این نسبت را ثابت مینماید. شهید مطهری در کتاب "نظری به نظام اقتصادی اسلام" در موضوع مرز اشتراک اسلام و سوسیالیسم چنین مینگارند: "هر چند اسلام مالکیت فردی و شخصی را در سرمایه‏های طبیعی و صناعی نمیپذیرد و مالکیت را در این امور عمومی میداند، ولی اسلام مالکیت اشتراکی کار را نیز نمی یعنی، طرفدار این اصل [اصل مهم سوسیالیسم‏] نیست که "کار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج" نمیگوید همه ملزم‏اند که کار کنند و محصول کارشان الزاماً به اجتماع تعلق دارد. پس آن مقدار از سوسیالیسم از نظر منطق و از نظر اسلام قابل توجیه است که قسمتی از سرمایه ها یعنی، سرمایه‏های عمومی بالاشتراک باشد و اما کار بالاشتراک را که الزامی و اجباری باشد، هیچ‏گونه نمیتوان از اسلام استنباط کرد، مگر این که در موارد خاص یعنی، در زمین‏های عمومی یا کارخانه‏های عمومی، طوری باشد که کار فردی میسر نباشد و تازه اگر هم این طشد نه چنین است که مالکیت فردی در کار نیست، بلکه محصول بالسویه یا بالتفاوت طبق قرارداد میانشان تقسیم میشود و هر فردی مالک فردی سهم خود خواهد بود، پس اگر مشخصه اصل سوسیالیسم را اشتراک سرمایه بدانیم، اسلام یک مسلک اشتراکی است و اگر مشخصه اصلی آن را اشتراک در کار بدانیم، اسلام یک مسلک اشتراکی نیست،(1).
همچنین مرحوم استاد در بحث‏های متعدد از جمله بحث "اسلام، سرمایه‏داری، سوسیالیسم" ضمن نقد مکتب سرمایه‏داری و سوسیالیستی و برشمردن مضار و مفاسد مالکیت سرمایه و منابع تولید از یک طرف و مضار و مفاسد سلب مالکیت فردی را از محصول کار شخصی، برتریها و امتیازات اسلام و منطق اعتدالی آن را برمیشمارد، بنابراین اولاً ما چیزی به نام سوسیالیسم اسلامی نداریم و ثانیاً این نسبت به ایشان صحیح نمیباشد. ثالثاً، اگر مطلبی را در این زمینه در اختیار دارید در مکاتبات بعدی آدرس دقیق آن را ارسال نماییدبرای تبیین نظرات استاد مطهری در موضوعی که ذکر نمودید، نیازمند تعریف و بررسی دو مفهوم سوسیالیسم و کمونیسم میباشیم سوسیالیسم (socialism) یا جامعه‏باوری، این اصطلاح که از واژه "سوسیال" به معنای اجتماعی در زبان فرانسه گرفته شده است، معناهای بسیار دارد، اماعریف معمول این اصطلاح را در واژه‏نامه انگلیسی آکسفورد، چنین میتوان یافت: "سوسیالیسم تئوری یا سیاستی است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید- سرمایه، زمین، اموال و جز آنها- به طور کلی، و اداره آن به سود همگان است"،(2).
واژه کمونیسم (commuonism) از ریشه لاتین (commons) به معنی اشتراک گرفته شده است کمونیسم از قدیمیترین مکاتب سیاسی دنیا است در سال 1848 "کارل مارکس" و "فردریک انگلس" در آلمان در سال 1848 با انتشار مانیفست کمونیست حرکت تازه‏ای در نهضت کمونیسم جهانی به وجوآوردند. از نظر فلسفی و اقتصادی کمونیسم و سوسیالیسم دارای ریشه واحدی هستند و هر دو بر مالکیت عمومی وسائل تولید تکیه میکنند، با این تفاوت که کمونیسم مرحله پیشرفت یا مرحله نهایی سوسیالیسم به شمار میآید. مارکس در آثار مختلف خود از "مانیفست" کمونیست گرفته تکتاب "کاپیتال" تاریخ تحولات جهان را بر مبنای ماتریالیسم تاریخی، یا فلسفه مادی دیالکتیکی بیان میکند مارکس تکامل وسایل تولید و نحوه تملک و بهره‏برداری از این وسایل را زیر بنای تحولات اجتماعی میداند و تاریخ بشر را به صورت تاریخ جنگهای طبقاتی و منازعه بینلم و مظلوم و استثمار کننده و استثمار شونده بررسی و تجزیه و تحلیل مینماید. از نظر مارکس دوره‏های تاریخی عبارتند از: 1- کمون اولیه که در این جامعه بدون طبقه هیچ گونه تملک بر وسایل و ابزار تولید وجود نداشته است، 2- برده‏داری 3- فئودالیة 4- بورژوازی و سرمداری 5- سوسیالیسم 6- کمون ثانویه. به طور مختصر میتوان اساس تفکر مارکسیستی را در موارد ذیل خلاصه نمود، الف اقتصاد تعیین کننده مسیر تاریخ است و تاریخ جز جنگهای طبقاتی و مبارزه بین گروههایی که منافع اقتصادی آنها با هم متعارض است چیز دیگری نیست. بر اساس این عبیر جنگهای طبقاتی در مراحل مختلف تاریخی ابتدا بین بردگان و برده‏داران، سپس میان فئودالها و "سرف‏ها" یا دهقانان فقیر و بیزمین و بالاخره بین کارگران و سرمایه‏داران در میگیرد و سرانجام به پیروزی طبقه کارگر یا پرولتار یا و نفی کامل طبقات اجتماعی منتهیگردد.
ب- دولتها نقشی جز تأمین طبقه حاکم ندارند و در جوامع سرمایه‏داری دولت حافظ منافع صاحبان سرمایه‏ها و استثمار طبقه کارگر است این فشار و استعمار فقط هنگامی خاتمه خواهد یافت که مالکیت خصوصی، به ویژه مالکیت ابزار تولید از میان برداشته شود و طبقه کارگر حکومت راه دست خود بگیرد. (3)
با توجه به مطالب گفته شده باز میگردیم به مطالب استاد مطهری که در نقد کتاب "حسین وارث آدم" نوشته دکتر علی شریعتی، نگاشته شده، همچنانکه خود استاد بیان میدارند، این جزوه نوعی توجیه تاریخ است بر اساس نگرشی مادی و ماتریالیسم تاریخی، یعنی نوعی روضه مارکسیستیست برای امام حسین (ع). طبق این جزوه آغاز تاریخ بشر اشتراکیت و برابری است (مرحله کمون اول) سپس نابرابری و حق و باطل بر اساس محوریت اقتصادی و مادی یعنی مالکیت آغاز میگردد و از اینجا جامعه بشر به دو بخش میشود (گروهی برده که هیچ ندارند و گروهی صاحب زمین و ایل تولید که منجر به پیدایش طبقات میگردد) و. تا اینکه دوباره بعد از گذران مراحل تاریخی، مرحله اشتراک و برابری و جامعه بی طبقه در کمون ثانویه به وجود میآید. همچنانکه استاد مطهری توضیح میدهند از دیدگاه نویسنده این کتاب همانطور که در ادوار تاریخی مارکسیسم تا زمانی که زیر بنای طبقاتی در جامعه وجود داشته باشد هر گونه تلاش از سوی انقلابیون بی حاصل است، تلاش امام حسین (ع) نیز تعصبی بی حاصل است. امام حسین (ع) هیچ نقشی در تاریخ ندارد زیرا بر اساس نگرشی مادی گرایانه مارکس و دیدگاه جبرگرایانه تاریخی او (ماتریالیسم دیالکتیک: یک مکتب الحادی است که وجود هر گونه نیروی ماوراء الطبیعی را نفی و انکار میکند. ماتریالیسم تاریخی: یا تفسیر تاریخ از نظر فلسفه مادی نیز، سیر تحولات تاریخی را از نظر مادی بررسی مینماید و برای تمامی تحولات جهان در طول تاریخ حتی پیدایش ادیان ریشه‌ای اقتصادی و مادی جست و جو میکند. سیر و روند تاریخ به سوی اشتراکیت و برابری و مساوات و نفی طبقات و حتی نفی دولت یقین تحقق کمون ثانویه است از این دیدگاه مارکسیسم تحقق این مسأله امری حتمی و جبری میباشد و آینده تاریخ جز این نخواهد بود. این نگرش و مبانی آن دارای اشکالات متعددی است.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر. ک: 1- جعفر سبحانی، فلسفه اسلامی و اصول دیالکتیک 2- سید محمدباقر صدر، اقتصاد ما، ج 1 3- سید محمدباقر صدر، انسان معاصر و مشکلات اجتماعی 4- سید محمدباقر صدر، فلسفه تاریخ در قرآن 5- شهید مطهری، جامعه و تاریخ 6- شهید مطهری، نقدی بر مارکسیسم 7- محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن.
در اسلام، نه دموکراسی مطلق هست و نه به طور کلی به نظر مردم بیاعتنایی میشود. در قوانین ضروری و مسلم اسلام، مردم حق دخالت ندارند. درباره مسائل شرعی نیز حق نظر تنها با فقیه جامع شرایط است و مردم نمیتوانند اظهار نظر کنند. ولی در امور اجتماعی و مسائل سرنساز نظر مردم محترم است. از همین‏روی قرآن مجید به رهبر عظیم الشأن اسلام (ص) میفرماید: "وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ" یعنی، با مردم به مشورت بپرداز یا "وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ" یعنی، امور جامعه اسلامی باید به شوری گذاشته شود".به عنوان شاهد درباره رئیس جمهور، یا وزیر دستور خاصی وجود ندارد که چه کسی انتخاب شود. البته معیارهایی گفته شده اما تشخیص و گزینش این افراد، به عهده مردم گذاشته شده است. با این بیان، دیدگاه مردم در مسائل اقتصادی، سیاسی، نظامی، امنیتی و اجتماعی مورد احترام میباشد و آیین مقدس اسلام نیز همواره بر آن تأکید کرده است به ویژه این که در سیره نبیاکرم (ص) نمونه‏های بارزی از توجه به آرای اکثریت مشاهده میشوبرای آگاهی بیشتر ر. ک: 1- موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، فلسفه سیاست 2- کاظم قاضی زاده، اندیشه‏های فقهی- سیاسی امام خمینی دموکراسی دینی یعنی چه ??
به صفحات 33- 19 فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال اول، شماره 1، زمستان 73، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مراجعه نمایید.
سور رئالیسم (Surrealism) نهضتی هنری است که در قرن بیستم پدید آمد. این جریان میکوشد مطاوی "خفایای ذهن (Subconcious Mimd )" را از طریق دیدن امور و وقایع در خواب نمایش دهد. اولین سور رئالیست‏ها، شعرای فرانسوی و نماد گرایانی (Symbolysts) بودند که در پی بی افکار خارج از چارچوب‏های عقلانی سازی (lizationRotiona) و ارزش‏های سنتی هنر بودند (Surrealism .L .Adr .Oxf).



منابع و مآخذ:
(1) )همان، ص 140 و 141)
(2) )داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص 204)
(3) )محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، ص 703 و779)


نظرات شما ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ضربالمثلهاى قرآنى
تاثیر خوش اخلاقی
توصیه های عرفانی امام خمینی(ره) به جوانان
ذکر خدا چگونه حاصل می شود؟
به امام زمانت عشق بورز
موت اختیاری _ حضرت آیت الله العظمی بهجت
انا لله و انا الیه راجعون _ حضرت آیة الله العظمی محمد تقی بهجت «
گفتگو با آیتالله مصباح یزدی درباره زندگى آیتالله العظمی بهجت
اسلحه شیطان کش
اثبات امامت حضرت زهرا !
درمان بیماری "زیاد حرف زدن"
جن هم ایمان آورد ولی تو چی! - شناختنامه قرآن 50
چرا به او می گویند «شهید اول»؟
شگفتی های ریاضی قرآن
روز معلم گرامی باد _ شهید مطهری
[عناوین آرشیوشده]


Powered by : پارسی'>http://www.parsiblog.com/">پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJhttp://khafansara.parsiblog.com/">MehDJ

سایت الغدیر   من کنت مولاه فهذا علی مولاه فروشگاه اینترنتی ارزان سرا